هدف اینها چیست؟ هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتورى خبرى امریکایى از این حرفها چیست که مرتّب مىگویند: ایران مىخواهد مذاکره کند؟
هدف، چند چیز است: یکى اینکه اینها مىخواهند آن چیزى را که تا امروز وسیلهى وحدت ملت ایران بوده است، به وسیلهى اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر اینکه مىدانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنى امریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئى هم داشتند، کنار مىگذاشتند و متّحد مىشدند.
مقابلهى با امریکا، یکى از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها مىخواهند با این جنجالها، همین وسیلهى وحدت را، به وسیلهى اختلاف تبدیل کنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایدهاى دارد؛ آن یکى بگوید چه ضررى دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملى را که ملت ایران در مقابلهى با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند.
هدف دوم این است که مىخواهند با تکرار این قضیه - مذاکره و رابطه با امریکا - قضیهاى را که در چشم ملت ایران، به دلایلى منطقى، یکى از زشتترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. تا حدّى که در نماز جمعه مىشود حرف زد، خواهم گفت که دلایل منطقى آن چیست. مىخواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل کارى که سرِ قضیهى اسرائیل با اعراب کردند.
یک روز بود که دولتهاى عرب، صحبت کردن با اسرائیل، رابطهى با اسرائیل و حتّى آوردن اسم اسرائیل را یکى از کارهاى بسیار زشت مىدانستند. اینها با مطرح کردن و پیش کشیدن این قضیه، آنها را یکى یکى از صفوف ملت عرب خارج کردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج کارى کردند که قبح این قضیه ریخت؛ حتّى دولتهایى که در مرزهاى اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضررى هم از اسرائیل نمىبینند، در خانهى خودشان نشستهاند و صحبت از مذاکره با اسرائیل مىکنند! واقعاً چه لزومى دارد؟ اما مىکنند؛ چون قبحش ریخته است.
ملت ایران به دلایل کاملاً محکم و با استدلال منطقى، دولت امریکا را دشمن خود مىداند؛ که من بعداً اشاره خواهم کرد. همهى ملتهاى دنیا هم این را از ملت ایران شناختهاند و با چشم تعظیم و تجلیل به این نگاه مىکنند. بتدریج مىخواهند قبح این را از بین ببرند و یک کار عادّى و معمولى بکنند.
هدف سوم این است که اصل مذاکره با ایران، براى امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممکن است بعضى تعجّب کنند و بگویند مگر ایران چیست که براى امریکاى ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلى مهّم است. ابرقدرت، یعنى آن قدرتى که از همهى قدرتهاى سیاسى دنیا بالاتر است و مىتواند ارادهى خود را بر آنها تحمیل کند.
یک روز دو ابرقدرت در دنیا بودند - امریکا و شوروى - و هر کدام منطقهى نفوذى داشتند؛ هر کار هم مىخواستند، مىتوانستند بکنند. حتّى امریکا در مقابل آن دشمن، موشکهاى امریکایى - کروز و غیره - را در کشورهاى اروپایى مستقر کرده بود؛ بیچاره اروپاییها هم چارهاى نداشتند، حرفى هم نمىزدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروى سابق بود. شوروى هم در منطقهى نفوذ خودش، این کارها را مىکرد. امروز که شوروى از بین رفته است؛ امریکا مدّعى است و به شدّت در پى این است که نظام یک قطبى در دنیا به وجود آید؛ یک ابرقدرت در رأس امپراتورى بزرگى که اسمش دنیاست!
این مطلبى که عرض مىکنم، حرفى است که صاحبنظران سیاسى امریکا از گفتن آن ابایى ندارند. در مطبوعات امریکایى، مقالات سیاسى فکرى با همین مضمون چاپ مىشود. در همین حدود یک ماه پیش، در یکى از مطبوعات امریکایى دیدم که یک نویسندهى معروف سیاسىنویس امریکایى به دنیا خطاب مىکرد که «چه عیبى دارد که در رأس یک امپراتورى واحد جهانى، امریکا قرار داشته باشد؟! امریکا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند.
حال ابرقدرتى با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانى و سیاسى، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامى قائل نمىشوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهورى اسلامى ایران. جمهورى اسلامى و ملت ایران، هیبتشکن ابرقدرت امریکا در دنیا شدند. من بارها عرض کردهام که عمدهى قدرت ابرقدرتها، متّکى به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست که مىتواند کار کند. اینها همهجا که وارد میدان نمىشوند، تیر و تفنگ که به کار نمىبرند؛ تشر و هیبتشان است که رؤساى دولتها و رؤساى احزاب سیاسى دنیا را وادار مىکند که دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و کوتاه بیایند
خبرآنلاین: دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به بازخوانی دیدگاه رهبر معظم انقلاب در مورد مذاکره با آمریکا در در خطبههای نمازجمعه 26 دی ماه سال 76 پرداخته است.