جسوران1371 |
باور میکنی وقتی اون روضه های انچنانی و میشنمو حسی بهم دس نمیده چی کار میکنم؟ مث ماس بقیه رو نیگا میکنم،خودم چادرمو میندازم رو صورتم وادای گریه رو در مییارم. میخوای دقیق بگم چه جوری. اول صورتو در هم میکشم و همزمان چادرو میکشم رو صورتم وبعد اروم شونه هامو تکون میدم وبعد به اوج روضه که رسید همین جور حرکت شونه هامو بیشتر میکنم...بهم دسمال تارف میکنن.من چن تا ور میدارم ورو ضه که تموم شد.زیر جار اشکای نکرده مو پاک میکنم وانقد محکم اب بینیمو میگیرم که سرخ شه و پوست بینیم ... ووقتی سرمو از زیر چادر اووردم بیرون،بقیه فک کنن من چه حال خوشی داشتم... خداییش این فاجعه نیس که یه یچه مسلمون شیعه تو روضه امام حسین،اونم روضه سر بریده یه قطره اشکم نداشته باشه و کسی هم از این فاجعه تنش نلرزه؟هااااا یکی پیدا نمیشه که منم شرح حالمو بهش بدم واون تنش واسه من بلرزه؟همه شدن مث مادر رها. با این تفاوت که رعنا خانوم وختی حال واقعی دخترشو فهمید بلاخره یه عکس العملی نشون داد وواسه ترک دادن دخترش دس به کار شد
هیچ کس!هیچ دلسوزی!هیچ ادم با خدایی پیدا نکردم که دلش به حال دل منم بلرزه.. حتی اونایی که ادعا میکنن سنگ صبور جوونا شدن. اونا یی که تو اعتکاف میرن اشک دختر قرتی هارو در مییارن واین پسرایی که از صب با چن تا دختر معلوم نیس.. راس میگم دیگه.سر گرم دوس کردن اونا با خدا شدم.میخوان جوونا رو با امام حسین رفیق کنن. میخوان اونایی رو که از دین فراری شدن با امام زمان اشتی بدن... دروغ میگن به فکر جوونان. بابا به خدا منم جوونم.منم با خدا قهر نیستم ولی از همه ی مسلمونیم فقط واسم یه چادر مونده و یه دورکعت نماز که اونم مطمئنم اصلا از زمین بالا نمیره که فرشته ها بگیرن ومچاله کنن وبکوبن تو سرم. چادری که نمیدونم چرا تا حالا رو سرو مونده و بعضی روزا محکم ترم میگیرمش وبعضی روزا کنار میره و.. منم دارم از دس میرم. [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:38 عصر ] [ فضه حاجیان ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |